بازدیدکنندگان گرامی؛ لطفا قبل از ثبت نام در باشگاه مشتریان و خرید محصولات شرکت اکباتان به موارد ذکر شده حتما توجه فرمائید. مشاهده...
به صنعت فرش ارز اختصاص نمی‌دهند
ششمین جلسه کمیسیون صنعت معدن و انرژی اتاق بازرگانی کاشان با حضوران مدیران صنعت فرش ماشینی کاشان تشکیل شد. این نشست با محوریت بحرانی که در صنعت فرش ماشینی پیش آمده و با دعوت مدیران فرش ماشینی و شنیدن نظرات، پیشنهادات و راهکارهای آن‌ها برای برون رفت از رکود بازار برگزار شد.

به صنعت فرش ارز اختصاص نمی‌دهند

ششمین جلسه کمیسیون صنعت معدن و انرژی اتاق بازرگانی کاشان با حضوران مدیران صنعت فرش ماشینی کاشان تشکیل شد. این نشست با محوریت بحرانی که در صنعت فرش ماشینی پیش آمده و با دعوت مدیران فرش ماشینی و شنیدن نظرات، پیشنهادات و راهکارهای آن‌ها برای برون رفت از رکود بازار برگزار شد.

در این جلسه درباره رفع تعهد ارزی و صادرات ریالی فرش مشکلاتی مطرح شد.

بعضی محصولاتی مثل کشاورزی رفع تعهد ارزی ندارند فرش دستباف ندارد. پس ما هم می‌توانیم این کار را انجام دهیم. اگر همه پشت هم باشیم بگوییم ما داریم ریالی عمل می‌کنیم. ما ارز نمی‌گیریم. در میان این 400 تا 500 شرکت که در شهرک آران بیدگل است؛ اصلا یک نفر ارز نمی‌گیرد. تنها کسی که در آران بیدگل ارز می‌گیرد، شرکت فولاد است. از شرکت‌های فرش ما هیچ کدام ارز نمی‌گیریم. اگر به اختیار خودمان باشد مشکلات هم به خودمان واگذار شود.این ۴۰۰ و ۵۰۰ شرکت تجمعی هم اگر نباشد، به همین صورت پراکنده باشد، ما حداقل ۱۰ درصد تشویقی داریم. مگر غیر از اینه اصلاً ۱۰% بازدهی سالیانه داریم؟ نداریم واقعیت نداریم. اینکه تورم هست یک جهش هایی اتفاق میفتد که مقطعی است ولی واقعیت این است که بازدهی عملکرد نداریم. ما ده درصد تشویقی داشته باشیم تمام این چالش‌ها رفع حل می‌شود.صادراتی هم الان انجام نمی‌شود کسی را سراغ نداریم 100 درصد تسویه شده باشد.

بحران خیلی جدی‌تر است. فرش ماشینی باید تشویق صادراتی داشته باشد و با تشویقی می‌توانند تلاش‌های بیشتری کنند. دولت هم از چه منابعی بدهد؟ تشویق صادراتی را از کجا بیاورد/  الان درآمد شما ده درصد ارزش افزوده از خود ما است. کجا صرف می‌شود؟

در ادامه سید علی دیانت، رئیس اتاق کاشان گفت:« یک مبحث فرهنگی نیز وجود دارد وقتی ما تشویق صادراتی داشتیم تلاش می‌کردیم قیمت‌گذاری را بالا ببریم. مثلا یک فرش ۱۰۰ دلار قیمت تمام شده بود، 150  دلار می‌کردیم و میخواستیم تشویقی بگیریم. بعد که گفتند تشویقی نیست و تمام شد و باید ارز برگردانید، تلاش می‌کنیم که قیمت را پایین نگه داریم که تعهد مان جود دیگری باشد. خودمان مقصریم، به کی بگوییم؟ باید راست گفت که فرش ماشینی چقدر است؟ نه عدد بالا را بگو نه عدد پایین را!  مساله فرهنگی خودمان است و چیزی نیست که دولت مسئول باشد یا شخص دیگری!  افرادی که در ادارات گمرک و… هستند، از خود ماهستند. از یک جامعه برخواستیم. »

سید جواد سجادی بیدگلی ادامه داد:«گمرک گفت باید به قیمت صادراتی دلا را حسا بکنید. ارزش ریالی بده که آن زمان 41850 تومان بوده دلار صادراتی، خب وقتی این را ما بیاییم عدد ریالی را تقسیم کنیم، دلار بالا می شود. در صورتی که همن لحظه دلار 60 تومان بود. این را متوجه می‌شود، ولی گوش نمی‌کند. مثل این است که دلار آزاد می‌فروشیم، ولی به دلار نیمایی است. جوابی که وزارتخانه داد این بود که ما آمدیم وزن صادراتی را با متراژ تقسیم کردیم، ارزش دلاری بر حسب صادرات متری ۴ دلار به دست آمده است. ۴ تا ۵ دلار هر فرش! اصلا قیاس مع الفارغ است. هر فرشی یک وزنی دارد. ما از ۱۱ کیلو داریم، ۴۴۱ صادراتی تک نخ، تا فرش ۴۰ ۵۰ کیلو داریم. ما با چه افرادی باید رایزنی کنیم تا قبول کند. یکی از کارهای ما همین است. اما فرش دستباف همان قیمت قبلی رو دادند و تایید کردند. ما بخاطر اینکه تعهدات کمتر باشد، قیمت را کف می‌گیریم. مثلا 700 شانه 13 دلار باشد، ۱۲۰۰ شانه ۱۸ دلار باشد. »

محمد آذرباد، مدیرعامل فرش جهانمهر ادامه داد:« الان 18 دلار هم نمی‌فروشیم. با 8500 که دارند، یعنی می‌فروشند 11 دلار! بخاطر اینکه اولاً که مشتری خیلی کم شده و این را باید به عنوان واقعیت قبول کنیم. تعهدات رسیده و زیر فروشی می‌کنند منابع هم قطع شده، تعهدات رسیده، شما یک صنعتی را آن منبع تغذیه‌ا‌ش را گرفتید. من رفتم یک وامی را تسویه کنم. مثلاً چک سر رسید دو ماهه بردم کلر کنم، از من قبول نمی‌کنند! من صنعتگر دیگر باید چکار کنم؟ مثلاً وام به من دادید، اول که گفتند مثلاً یک ساله و شش ماهه، حالا ۶ ماه را هم می‌خواهند سه ماهه کنند. شما سه ماه به سماه بروی وام را تسویه کنی، بگویند نمی‌دهیم دیگر! ۳۱% هم بهره بگیرند، با توجه به تورم می‌شود 39 درصد! الان قیمت فرش ۱۲۰۰ صادراتی ایران ۱۱ دلار است.  ولی واقعیت این است کسی بخواهد بفروشد باید ۱۱ دلار بفروشد. نخواهد هم باید از این بازی بیاید بیرون! »

به گفته خنامانی هزینه رفع تعهد یک تخته فرش 18 دلاری می‌شود 864 تومان، اگر 10 درصد تشویقی بدهند، چقدر می‌دهند؟ سال گذشته آمدند تشویقی دادند، هر شرکت ماکسیموم سود تشویقی که می‌دادند ۳۰۰ میلیون بود تا ۷۰۰ میلیون. یعنی اگر شرکت بنده سال گذشته ۵ میلیارد ۱۰ میلیارد ۱۲ میلیارد حتی سود دادم؛ آنها آمدند  ۷۰۰ میلیون دادند تازه اگر خاطرمان را می‌خواستند! به خیلی ها هم نداند! پس آن هزینه‌های رفع تعهد بیش از جوایز صادراتی است.

محمد آذرباد اینگونه ادامه داد:« یکی از کارهایی هم که درخواست بدهیم که رفع تعهد ارزی را بردارند ما هم بیایم در این بازه قرار بگیریم.»

سجادی بیدگلی در ادامه افزود:«بحثی که مطرح است این است که صادرات به کشور افغانستان و پاکستان را از رفع تعهد خارج کنند. به کشورهای همسایه را یا ریالی بکنند یا مثل سال ۹۷ مشخص کنند ما این مقدار به عراق و افغانستان صادرات داشتیم. با ما مصالحه کنند. دلار همان ۳۰۰ تومان از ما بگیرند، دلاری ۴۰۰ تومان بگیرند. »

آذرباد گفت:«با چه ریسکهایی صادرات می‌کنیم. یک آدمی که نمی‌شناسی در یک شهر دیگر، ریال را در حساب شرکت او باید جابجا کنی. من نباید این را جلوی دوربین بگویم، ولی بگذار بدانند دوستان! اصلا پول میرود و دستت به هیچ جا بند نیست! صادر کننده‌ای میگویی که آقا می‌خواهی به آن وارد کننده بدهی، میگوید پولش را در حساب من بگردان، آقا من این ده میلیارد تومان پول را چه جوری روی چه حسابی بریزم تو حساب شرکت تو؟ اگه برنگردانی به من ، من چکار کنم؟ یقه کی را بگیرم؟ »

یکی از حاضران ادامه داد:« 13/3 بود یک بنده خدایی از من ۹ میلیارد و ۷۰۰ خورد. پول که رفت توی حسابش گوشیش خاموش شد! چهاردهم پانزدهم تعطیل بود، شانزدهم صبح که من متوجه شدم؛ ۱۵ روز طول کشید فقط تا توانستم از طریق فتا و آگاهی حساب مسدود کنم و جالب اینجاست اگر این گردش را ما انجام بدهیم در نهایت آن بنده خدا می‌تواند از ما شکایت کند. بگوید به من ارز ندادند. آن وارد کننده هم می‌تواند شکایت کند.:«

خنامانی اینگونه گفت:« من بار فرستادم سال گذشته برای ژاپن، ژاپن و بعضی کشورها خروج پول خیلی سخت است. تا پول از ژاپن آمده ترکیه دست من رسیده، ۵ درصد پول پریده . من حالا می‌خواستم آن پول را از ترکیه بیاورم ایران، یک درصد هم آنجا می‌پرید.»

آذرباد نیز ادامه داد:«اگر قرار باشد که واقعاً صادراتی صورت بگیرد، اولین قدم این است که این رفع تعهد جمع شود. رفع تعهد 500 هزار تومان در می‌آید .با این بحران انرژی و هزینه‌هایی که داری میدهیم، شما دارید در ماه ۱۲ روز کار می‌کنید و حقوق و بیمه ۳۰ روز هم رد می‌کنیم. عیدی سی روز می‌دهیم. می‌گویند به دارایی اعلام کنید چند روز برق نداشتید و کار کردیم، ولی کو گوش شنوا؟»

دیانت در توضیح این امر گفت:« من عملاً درگیر هستم. به همه عزیزان گفتم که بروید اعلام کنید. چون سال ۴۰۰ سال 1402 بررسی می‌شود. اعلام کنید سال 1402 خاموشی برق داشتیم هفته ای سه روز قطعی بوده. می‌گویند چرا اعلام نکردی چرا نگفتی آقا برق ندارم و تعطیلم؟ نمیدانم به دلایل مختلف بیکار شدم. اگر این نامه روی پرونده باشد، شما زبانت دراز است که همان موقع اعلام کردم. شما نیومدی بازدید کنی، خودت مقصری ! من از شما خواستم و اعلام کردم. در دفاع از پرونده ها یک تیکه کاغذ و مدرک کوچولو هم باشد، می‌شود ایستادگی کرد. بنابراین این کار را حتماً کنید.»

آذرباد ادامه داد:«واقعاً ما تولید کننده‌های فرش ماشینی ارزی از دولت نمی‌گیریم. اگر  یک دلار به ما داده بودند، از ما ۲ دلار پس می‌گرفتند وقتی شما هیچی ارز به من ندادی، چه مطالبه ارزی از من داری؟ سال 1402 هم اگر بهت ارز داند،  الان نامه می‌زنند میگویند آقا مابالتفاوت را پس بده!»

دیانت در ادامه افزود:«یک استدلال خیلی قوی که می‌شود برای اینها انجام داد. من در جلسات قبلی هم عنوان کردم این است که فلسفه برگرداندن ارز چیست؟ چرا باید ارز را برگرداند؟ آقای مقنن که گفته ارز را برگردانیم، چرا باید برگردانیم؟ برای چی؟ می‌گویند من به شما برق با نرخ پایین دادم، نیروی کار من نیرویی است که سوبسید می‌دهم. نان، گوشت، برق و تمام احتیاجاتش را سوبسیدی می‌دهم وقتی برای تو کار می‌کند حقوق سوبسیدی می‌گیرد و حقوقش باید بیش از اینها باشد و کمتر می‌گیرد. از امکانات کشور استفاده کردی، جنسی صادر کردی، الان دلار را باید برگردانیم، من بگذارم جایی که سوبسید دادم. تا الان فلسفه اصلی برگرداندن ارز این بوده است. ولی وقتی که شما برای لوازم یدکی دلار روز از بازار می‌خرید، مواد اولیه هم اگر ارزی میدهند، نزدیک ارز بازار روز است. فاکتور هم نمی‌دهند، هزار و یک بدبختی و مصیبت دیگر هم دارد. اینجا که دیگر دلیل ندارد وقتی که من جنسی را صادر کردم. حالا چی به من دادی از این بابت که الان داری ارز از ما می‌خواهی؟ آن هم به قیمت پایین‌تر؟  یعنی قیمت روز بازار نمی‌خرد. به قیمت نیمایی یا قیمت پایین‌تر می‌خرد. بنابراین یک استدلال را یادتون باشد. وقتی که ارزی برای مواد اولیه، ماشین آلات، لوازم یدکی داده نمی‌شود و من باید از بازار آزاد تهیه کنم. آن فلسفه از بین می‌رود. این استدلالی می‌تواند کارساز باشد.

برای برطرف شدن مشکل تنها راهکار برداشتن ارز نیمایی است و عملی‌ترین کار هم همین خواهد بود.  به نظرم در مورد جایزه صادراتی خوب دولت با وضعی که دارد که انجام نخواهد داد. ولی اگر بحث ارز نیمایی برطرف شود، آن وقت پیگیری جایزه صادراتی هم راحت‌تر خواهد بود. حالا آخرش کاری که انجام شود، هرچه زودتر انجام شود، به نظرم برای ما هم بهتر خواهد بود با همه ضررهایی که دارد.»

سجادی گفت:« درست است که دوستان بهتر می‌بینند. این ارز صادراتی را بیایم بینابین کنیم. نه نیمایی باشد، نه آزاد! یک اتاقی درست کنند. که اینها آنجا معامله شود.»

آذرباد ادامه داد:«ارز نیمایی را ریسنده می‌گیرد. یک سنت هم صادرات ندارد، قیمت‌گذاری هم بر اساس قیمت ترکیه است. خوب حداقل  به ما بدهند، ما بدهیم به ریسنده ها!

مشکل اقتصاد جسارت می‌خواهد و به نظر من ابزارهایی می‌خواهد که دولت در حال حاضر ندارد یعنی دولت امکان اینکه بیاد این را واگذار کند. به بازار آزاد را ندارد. من هم موافق واقعا نیستم با اینکه بیاید این سیستم را کلا به هم بریزد. چون فکر می‌کنم که جهشی که می‌کند ارز خیلی بیشتر از آن چیزی است که ماها فکر می‌کنیم.

بعد این جراحی یک انقلاب است. همچین چیزی به این راحتی نیست. یعنی اینجوری نیست که مثلاً بحث فقط اقتصادی باشد، بحث امنیتی و سیاسی مهم‌تر از بحث اقتصادی است.»

در بخش دوم این نشست;

سید جواد سجادی بیدگلی افزود: « حالا ما همیشه در انجمن گفتیم مثلا این زنجیره خودشان باید به هم کمک کنند. وقتی دولت کمک نمی‌کند، مثلاً حالا زنجیره فرش ماشینی وقتی بازار خراب است، باید خودمان باید همکاری کنیم. من که دارم ارز نیمایی می‌گیرم قیمت تمام شده را بر اساس ارز نیمایی حساب کنم و یک حاشیه سودی داشته باشم. آنها هم مشکل دارند، مشکل قطعات دارند، اصل کار همان ماده اولیه است.»

مصلح گفت: «بزرگترین مشکلی که داریم آینده در صنعت ما روشن نیست. ما در این سه سال گذشته هر کسی که دستگاه وارد کرد، همه ۱۵۰۰ بود ولی الان مشکلات را هم همه این 1500 ای ها دارند.  یک شیفت 1500 می‌بافد و دپو می‌شود ولی فرش فانتزی به روز داره رد می‌شود. یک آینده نگری در اتحادیه و اتاق بازرگانی اگر داشته باشند که آینده را بتوانند رصد کنند و مجوز بدهند مثلاً همچین دستگاهی دیگر وارد نشود و از بالا جلویش را بگیرند و الان واقعاً شانه بالایی‌ها مشکل دارند. دستگاهشان را خواباندند یا یک شیفت هستند و دپو می‌شود. ولی آن تراکم پایین و ارزان‌ها به راحتی دارد رد می‌شود. اگر این کار توی صنعت ما  کنند، روز به جلوی این ضررها گرفته می‌شود.»

سید علی دیانت ادامه داد: « شاید یادتان باشد یک زمانی من راجع به همین صحبتی عنوان کردم این مسائل تک محصولی بودن خیلی خطرناک است. خیلی راحت مشتری می‌تواند با تو بازی کند. نرخ سود بیارود پایین، در دنیا سابقه دار آنها که تک محصولی هستند خیلی زود صدمه می‌بینند. ولی از نظر اینکه بیان محدود کنند، این درست مخالف اقتصاد لیبرال است و اقتصاد لیبرال می‌گوید، شما الان مثلاً تو آمریکا اگه بخواهید مثال میگویم نوشیدنی بازارش اشباع است. شما بگوییم میخواهم نوشیدنی بزنم، جلوی تو را نمی‌گیرند. مخالف اقتصاد لیبرال است. ولی یک مشکل یک مسئله دیگری هست که خود جامعه باید به این نتیجه برسد که آقا فرش ماشینی دارد در این جهتی می‌رود که این آخرش سرش به دیوار می‌خورد. همین الان امروز که داریم صحبت می‌کنیم ما فکر میکنم هنوز درخواست ماشین در حال بررسی است.  یعنی پارسال یک آقای آمده بود پیش دوستان ما که من یه پیش پرداخت به ترکیه برای خرید ماشین دادم، حالا چه کنم؟ بدون معطلی بهش گفتیم، برو فراموش کن، پیش پرداخت را، فردا ضررش خیلی کمتر است. امسال آمد گفت اگر ماشین را آورده بودم، الان چندین میلیارد زیر بودم! این کار را نکردم فقط پولی که داده بودم برای پیش پرداخت رفت. فقط این را خود جامعه صنعتی باید به این نتیجه برسد که آقا دیگر نمی‌شود.»

محمد آذرباد گفت:«این هم وظیفه اتاق و انجمن های تخصصی است.»

سید علی دیانت گفت: من سالهاست در اتاق بازرگانی هستم هیچ وقت نمیتوانی بگویی شما نرو ماشین بیاور یعنی جلویشان را بگیری بگویی از امروز مجوز نمیدهیم؟

محمد آذرباد گفت: «نه منظورم روشنگری است. و اطلاع رسانی»

سید علی دیانت افزود: ولی شما نمیتوانی جلویش را بگیری. میگوید به رفیق من دادی، به همسایه من دادی. در بسته شد!»

محمد آذرباد ادامه داد:«شما در رابطه با لیبرالیسم صحبت کردید خود لیبرالیسم شاخه‌های خیلی متفاوتی دارد. بله آن شاخه خیلی آزادگرای فریدمنی شما منظورت است،  بله هر کس تو اقتصاد هر کاری دلش می‌خواهد بکند، مثل آمریکا و کسی هم جلویش را نمی‌گیرد. ولی این شاخه‌های مثلاً شما شاخه کینزی هم دارید که در بالا دستی اصلاً فلسفه مثلاً به وجود آمدن یک نهادی مثل سازمان برنامه و بودجه چی است؟ یا وزارت خونه ها چی؟ وزارت صمت چی؟ صنایع چی؟ معادن چیست؟ به خاطر این است که یه گاف‌هایی وجود دارد در همین سیستم لیبرال که باعث ورشکستگی هایی می‌شود که هزینه‌اش را جامعه می‌پردازد. آن وقت است که دولت تصدیگری میکند به نمایندگی از مردم. ما همه چیزمان باید به هم بیاید. ما نمی‌توانیم سیستم مان توتالیتر باشد، اقتصادمان لیبرال باشد. از این طرف یارانه هم بدهیم. اینها هیچکدام به هم نمی‌خواند. یک کاریکاتوری برای خودش است.

ما اگر قرار است که بیایم و سوبسید را نگه داریم، ارز دولتی را نگه داریم. پول فروش نفت را بخواهیم بیارویم در بیت المال تقسیم کنیم. آن وقت باید بیاییم توی اقتصادمان شما مثلاً میگویم توی همین اقتصاد لیبرال مثلاً در انگلستان یک زمین ۱۰ هزار متری داری، پارسال سیب زمینی کاشتی ۲۰۰۰ مترش را امسال اگر بخواهی به جای سیب زمینی، هویج بکاری باید بروی از وزارتخانه مجوز بگیری. که آقا این اقتصادی کشاورزی آن منطقه را به هم نریزد. ما در مملکت مان امسال گوجه فرنگی بازارش خوب است. ملت همه سال بعد گوجه می‌کارند. گوجه و فرنگی کارها همه ورشکست می‌شوند. متولی باید داشته باشد. باید وزارت‌خانه‌هایی که متولی هستند، وزارت جهاد، وزارت صمت،  سازمان برنامه باید بیایند و اتفاقاً باید دخالت کنند. برنامه‌ریزی کنند. وقتی که ما مثلاً سرانه مصرفمان توی مملکتمان ۸۰ میلیون متر مربع است. تعداد دستگاه‌ها و ماشین آلاتمان مشخص است. آقای حکمتیان پایش کردند. آقا مقدار صادراتمان مشخص است. این متر مربعی که داریم تولید می‌کنیم مشخص است.

چرا مجوز بدهیم ۸۰ تا ماشین دوباره اضافه تر بیاید؟ آقا ما که می‌دانیم در نقطه سر به سر هستیم. یعنی وزارت صمت که می‌داند که سر به سر است. حالا اگر بازار جدیدی ایجاد شد، شما ۲۰ درصد بالاترش را مجوز بده! الان انقدر مجوز دادند، انقدر دستگاه دادند، به رکود خوردیم. حالا ما که نمی‌خواهیم حرف بزنیم،  ولی همین بساط اگر پیش برود تا یک سال، دو سال دیگر همه این صنایع ورشکسته شدند. ورشکستگی که تعارف که ندارد! با نزول سرمایه صدی ۷و۸ در بازار کاشان و بستن بانک‌ها یک کسی که ۱۰۰ میلیارد تومان بدهکار باشد، سر سال برگردد ۱۰۰ میلیارد تومان دیگر هم بدهکار است. یک ماشین نیست،  سال بعدش هم یک ۱۰۰ تومن دیگر رفت، دو سه تا ماشین دارد و ورشکست می‌شود می‌رود زیر! کاری نمی‌تواند کند. چون الان ما قیمتی که می‌فروشیم از قیمت تمام شده‌ پایین‌تر است. با این وضعیت نبود سرمایه در گردش،  یکی از چیزهایی هم که من میخواستم درخواست بدهیم، منابعی را برای سرمایه در گردش صنعت ما مشخص کنند. اینکه نمیشود آقا شما سنگ را بستی سگ را رها کردی! ما را بدبخت کردید، به خاک سیاه نشاندید!

من اگر بخواهم ۱۰ میلیارد تومان وام بگیرم از یک بانک، باید یک سال بروم ببخشید پاشنه در آن بانک را ببوسم، آخر سر هم به من نمیدهند. بعد از این طرف هم تعهدات خودتان را به روز می‌گیرید. درگاه باز می‌شود که نقدی پرداخت کن! در گرفتن درگاه برایت باز می‌شود که نقدی پرداخت کنی، در اینجا که باید بیایی منابع مالی من را تأمین کنی، آقای فرزین هم تشریف میاورند تلویزیون، که ما می‌خواهیم به سمتی برویم که بانک‌ها دیگر تعهدی برای تامین مالی بنگاه‌ها نداشته باشند! این چه صحبتی است شما می‌کنی؟ اصلاً برای چی پس تو به وجود آمدی؟ الان مثلاً آمدند ۳۰ درصد پول از بازار جمع کردند. من سر سال می‌خواهم بپرسم از آقای فرزین، از دولت مردان عزیز که این ۳۰ درصد را این سودش را از کدام محل می‌خواهند تامین کنند؟ باید پایه پولی را ببرند بالا! باید پول چاپ کنند.

خیلی چیز عجیبی است! کمیته امداد در ردیف بودجه از محل قانون هدفمندی یارانه‌ها، از تفاوت بنزین ۱۵۰۰ تومانی تا ۳۰۰۰ تومانی بودجه‌اش تامین شده است! خود بنزین ۳۰۰۰ تومانی، ۵۷۰۰ درصد یارانه میگیرد. یعنی بنزین ۱.۷ دلاری را دارند می‌فروشند ۳ هزار تومان، عملاً فکر کنم ۵ سنت دارند می‌فروشند. بعد از محل آن بودجه میدهند به کمیته امداد! این چه نوع برنامه نویسی است؟ شما مردم را مسخره کردی! می‌گویند اقتصاد لیبرال! کجای مملکت ما به اقتصاد لیبرال می‌خورد؟  وظیفه خودشان را به عنوان دولت نمی‌خواهند عمل کنند، پشت اقتصاد لیبرال و اصل ۴۴ قانون اساسی قایم می‌شوند. الان یاد گرفتند تا می‌گوییم بله واگذار کنید به خود بازار! شما مگر گذاشتید بازار کار خودش را کند که واگذار کنید به خود بازار؟ شما واگذار کنید به خود بازار، بازار خودش راهکارش را پیدا می‌کند. بله من این را قبول دارم. ولی اگر که نفت را رفتید فروختید بیایید خرج مملکت کنید. دیگر مالیات از من نگیرید! آقا کدام کشورهای نفت خیز مثل ایران دارند مالیات می‌گیرند؟ ارزش افزوده می‌گیرند؟ شما تشریف ببرید عربستان تشریف ببرید قطر تشریف ببرید امارات حالا یا تسک فری است یا خیلی مبلغ پایینی است. ارزش افزوده هم که اصلاً یک چیز بی‌معنی است. دولت اولین کاری که اتفاقاً باید کند در این زمینه این است که درست تصدیگری کند.

چرا ما مشکلی تا قبل از زمان آقای احمدی‌نژاد و این برنامه هسته‌ای نداشتیم؟ من رئیس بانک پاسارگاد یک مسئله‌ای بود یه حواله‌ای داشتم زده بودم رفتم پیششان در دوره آقای احمدی نژاد، گفت خدا شاهد است من بازنشسته بانک ملی‌ام، معاون ارزی بانک ملی بودم. می‌گفت در زمانی که ما جنگ بود نفتکش‌های ما را می‌زدند، روسای بانک‌های اروپایی می‌آمدند پشت در اتاق ما می‌نشستند تا به ما فاینانس بدهند، به ما ال سی بدهند، اعتبار بدهند! الان ما اصلاً نمی‌توانیم یک راهکار پیدا کنیم. یک  چینی بود زمان احمدی‌نژاد الان که آن هم الحمدالله بسته شد! با بدبختی داریم ببا هفت درصد هزینه داریم پولمان را می‌گردانیم که آن هم گاهی وقتها میرفت گیر میکرد به مشکل برمی‌خورد .من صحبتم این است می‌گویم اگر قرار بر این است که دوستان عزیز بیایند به صنعت ما کمک کنند. الان شرایط اینکه تحریم را بردارند و با این وضعیتی که جنگ غزه و جنگ اوکراین نداریم. همچین توانایی دولت ندارد و برای ما هم نخواهد کرد.

حداقل پایش از توی کفش ما در بیارود! اگر قرار است که از ما بیمه بگیرد، یک کمکی در پرداخت به ما کند. اگر قرار است که تسهیلاتی به ما بدهند، کمکی در درصدهای تسهیلاتی به ما کنند. اگر قرار است که از ما مالیات بگیرند، یک کمکی در بخشودگی‌های مالیاتی و در زمان پرداختش کنند. اگر قرار است از ما پول برق بگیرند، همینطور! اگر قرار است واقعاً کارخانه‌جات ما بخوابد، ما ۲۰ درصد ۳۰ درصد تولیدمان افت کند این ۲۰ درصد ۳۰ درصد را به یک نحوی جبران کنند. حالا راهکارهای متفاوتی میشود در نظر گرفت. ولیکن آقا این شرایط شرایطی نیست که دیگر بشود ادامه داد. هرچی هم که دارد می‌گذرد، روز به روز دارد بدتر میشود. من این هشدار را میدهم صنایع بافندگی ایران در طول ۲۴ ماه آینده به ورشکستگی می‌رسند. یعنی الان هم دارند از انبان و از ذخیره‌ای که دارند می‌خورند. وگرنه نیست چیزی جایی، درآمدی تشکیل نمی‌شود. ارزش افزوده تشکیل نمی‌شود که بتواند هزینه‌ها را جبران بکند. با این وضعیتی هم که هست همه‌ رفتیم برای خودمان یک سری تعهدات به وجود آوردیم، خودمان مقروض و متعهد کردیم و الان ارزش افزوده تشکیل نمی‌شود. همه ماندیم چکار کنیم! در دادن حقوق پرسنل مان ماندیم! والله ماندیم بلله ماندیم! حالا اگر بقیه دوستان نماندن، من یک نفر که ماندم!»

سجادی گفت:« این هم الان اگر این تورم نمی‌بود، خیلی زودتر صدای کار در می‌آمد.»

آذرباد ادامه داد:« تورم هم ما نخوردیم حاجی! دوستان هی می‌گویند. من میگویم آقا ما تورم خوردیم. ما دستگاه یورویی آوردیم از بلژیک یا از ترکیه، حالا از هر جایی که آوردیم. الان که بازار خوابیده، توی رکود هست. این دستگاه من الان مثلاً 2500 هزار یورو می‌ارزد، آقا شما که همکار من هستید، می‌خرید این دستگاه من را به من پول بدهید؟ یک ریال نمی ارزد این دستگاه! دستگاهی که از توی آن پول در نیاید یک ریال نمی‌ارزد و شهرک صنعتی که توش پول در نیاید زمینش یک ریال نمی ارزد. حالا زمین توی اصلی شهرک سلیمان صباحی متری ۷۰ میلیون متری ۵۰ میلیون ۱۲۰ میلیون عددهای مختلف بگذار، وقتی که صنعت گردش ندارد این سال دیگر هم همین قیمت است. در صورتی که شما خیلی راحت همان پول را رفته بودید، دلار خریده بودی، رفته بودی سکه خریده بودی، هر چیزی خریده بودی، دست هم به آن نمی‌زدی، دنبال ۲۶ تا ارگان هم نمی‌دویدی، دنبال ۱۲۰ تا کارگر هم نمی‌دویدی، ۴۰ برابر شده بود! چه تورمی ما خوردیم؟ ما تورمی نخوردیم. ما تازه اول پایین رفتنمان است. ما تازه حالا بازوی افت فروش و افت سودمان است. یعنی الان تازه روز خوبمان است. ما روزهای بدمان هنوز مانده با این وضعیت! »

حسین عدالت ادامه داد:« باید مطالعاتی در منطقه ما انجام‌شود که مثلاً حتی توی ۲۰ سال آینده کجا هستیم؟ این موارد مطرح در دولت که قبل بوده حالا دولت جدید قطعا یک سری موارد را توجه خواهد کرد و امیدواریم که این قضیه اتفاق بیفتد. پس ما مطابق معمول باید اعتراضات خودمان را انجام بدهیم، نامه نگاری کنیم برویم بیایم، ولی حداقل در بخشی که مربوط به خود ماست این است که ما حتما در زمینه آینده این صنعت مطالعه  کنیم و افرادی را بیاوریم که کار مطالعاتی راجع به صنایع انجام دهند. فرش یا صنایع دیگر و از خبره‌ها استمداد بگیریم. چون وضعیتی که دارد پیش می‌رود، قطعا تا 24 ماه آینده وضعیت به شدت بدتر از این خواهد بود. اینجور که پیداست خیلی هم باز هم هنوز خیلی ها متوجه این قضیه نیستند.

من از شدت تلفن‌هایی که برای نمایشگاه تهران می‌شود متوجه می‌شوم. یعنی همه هنوز دارند زنگ میزنند که ما مثلا ۲۵۰ متر هستیم و سالن ما فلان است. وضعیت انقدر خوب است برای خیلی ها که انقدر مشتاقند و تعجب است برای من! این است که بایستی حداقل ما به عنوان انجمن‌ها و حالا بخش تخصصی کار این را برای همه روشن کنیم که آقا شما ۱۰ سال آینده وضعیت صنعت چجوری خواهد بود. حداقل یک کمیته شکل بگیرد حالا شرایطی که هست را که جایزه صادراتی تشکیل شود ما آمادگی داریم حداقل که بخشی از کار انجام بدهیم. ولی بدون دوستان اصلاً نخواهد شد.»

در بخش سوم این نشست;

محسن رمضان زاده درباره کنسرسیوم گفت: «بخشی از این محصولاتی را که آوردند در بازار روسیه نمی‌آوردند. مثلاً تبریزی ها آمده بودند ۱۰ تا غرفه کفش بغل هم گرفته بودند. گفت آقا چرا این ده تا با هم یک غرفه نشدن ؟ این ۱۰ تا با هم ی غرفه شده بودند، برای قیمت گذاری خیلی شرایط داشتند. هزینه هایشان کمتر می‌شد؛ هزینه بازاریابی کمتر می‌شد. هزینه رفت و آمد. الان هر شرکتی آمده دو تا بازاریاب گذاشته، دو مترجم، ولی اگر ۱۰ تا با هم حاضر می‌شدند هزینه یک دانه را می‌دادند. مثال فرشی بزنم ما میرویم توی نمایشگاه بین‌المللی یک شرکت می‌گوید ۱۷ دلار یکی میگوید ۲۰ دلار یکی میگوید ۲۳ دلار! یکی میگوید ۱۵ دلار!

خب وقتی یک شرکت بیاد کنسرسیوم شود. می‌تواند قیمت را کنترل کند. بازی رقابتی را از حریف می‌گیرد. این موضوعات ما جمع کردیم و خلاصه آمدیم ایران یک تاریخچه از ایران گرفته، مطالعه کردیم و جالب این بود که به این نتیجه رسیدیم بعد از انقلاب دولت آقای شیرزادی وقتی شرکتها بزرگ بودند برای اینکه مردم نریزند توی خیابان و خیابان را نبندند و چالش‌های اجتماعی را جمع و جور کنند، تصمیم به خصوصی‌سازی گرفتند. شرکتها را کوچیک کنیم که اگر ۲۰ تا شرکت هم بسته شد، نریزند توی خیابان برای دولت و کشور چالش ایجاد نشود. این اتفاق تصمیم گرفته شد. ۴۰ سال پیش آقای رفسنجانی هم یکی از بنیانگذاران بود. اتفاقی که افتاد. آقا مادامی که شرکت‌های کوچک هزار تا شرکت است. این برای بازار داخلی مشکلی هم ندارد ولی وقتی این شرکت‌ها می‌خواهند پایشان را از ایران بیرون بگذارند، زوری ندارند حرفی ندارند نه تنوع محصولی دارند نه قدرت این را دارند در بازار بین‌المللی ظاهر شوند. نه تنه به تنه مرینوس و ایکس و ایگرگ بزنند. چون نمی‌توانند از پس هزینه بازار بین‌المللی بربیاید. نمیتواند با هزینه‌های دلاری و یورویی غرفه بگیرد. آن هزینه‌های دیگر!

راهکارش این بود که ۲۰ تا شرکت ۵۰ تا شرکت، دو تا دستگاهی با همدیگر ادغام شوند. تبدیل به شرکت ۵۰ تا دستگاهی شوند. ولی اگر رفتند بغل مرینوس هم یک تنه کوچیکم می‌توانند بزنند بگویند مثلاً ما ۵۰ تا دستگاهیم. همه موضوعات جمع کردیم. موضوع ما شد سر کلاس آقای دکتر احدی ما پرزنتیشنمان راجع به این موضوع بود. هیچ وقت یادم نمی‌رود. خیلی هم به دلم چسبیده شاید آقای دکتر احدی به من گفت من بعد از ۳۰ ۳۵ سال تدریس حوزه اقتصاد کلان از دانشجو چیزی یاد گرفتم. خیلی هم با هم رفیق شدیم و بعد از آن می‌خواهم بگویم واقعیت این است در بازار بین‌المللی! یکی از راهکارها برای کشورهایی که تعداد شرکت‌ها زیادند و کوچک هستند. راهکارش ادغام شدن است. منتها این اصول دارد. اصول باید رعایت شود. تا الان پنج شش تا شرکت کنسرسیوم در این چند سال انجام شده،  همه هم ناموفق ! چون اصول‌ها رعایت نشد.»

تولایی در ادامه افزود:«ببخشید خیلی رک بگویم ما مشکلمان هویت ملی است. درست یک بار ۲۰ سال پیش کردیم انجمن برای اولین بار آمدیم فرش مشهد، قالی سلیمان، مهستان ۷ تا 6 تا باهم بودیم. همه حاضر نشدند سر یک میز بروند. هر کدام یک رگال زدند. شما دوباره این کار را کردی، هرکس برای خودش رگال زد.  »

آذرباد در ادامه افزود:«یک روش کار این است که شما می‌فرمایید مخالفتی ندارم موافقم از نظر فرهنگی آقای دیانت خیلی صحبت کرد. یک راه این است که قسمت تجاری کار خودش را بکند و قسمت صنعت هم کار خودش را بکند. من مثال بزنم برندهایی مثل ردبول یا اپل؛ اینها تولید کننده هایشان که خودشان نیستند. برند و پخش کننده کالا هستند. توی ایران شرکت‌های تجاری قوی هم نداریم.الان هایپر صحبتش شد، من میگویم اگر بازار داخلی خراب است، برای وجود هایپر نیست هایپر که اتفاقاً دارد اقساطی می‌فروشد، اگرم فشار دارد می‌آورد، روی ما دارد می‌آورد. از مصرف کننده که باید بخرد. یک علتهای دیگری پشت این داستان هست که در اقتصاد کلان است. برای بحث کنسرسیوم من بگویم کنسرسیوم از نظر اینکه از شرکت‌های صنعتی شروع شود، فعلا فرهنگش وجود ندارد. امکانشم به نظر من وجود ندارد. باید از شرکت‌های تجاری به وجود بیاید و شرکت‌های تجاری هم که یک همچین اعتباری در داخل داشته باشد که مثلاً ۲۰ تا شرکت ایرانی را نمایندگی کنند خارج از کشور من نمی‌بینم. مگر اینکه کار شود روی آن و یکی از افراد خودمان در صنعت بیاید در واقع متولی این امر شود از کسانی که انگیزه دارد. مثلاً میگویم آقای رمضان‌زاده الان پرچمش را برداشته در رابطه با کنسرسیوم، مطالعه‌اش هم دارد، پرچمدار این  هم باشد که آقا ۲۰ تا شرکت جمع بکند، خودش نمایندگی کند. خیلی هم خوب است.

من اتفاقاً خودم کسی هستم که اگر فردا روز اگر رمضان‌زاده بخواهد برود توی روسیه بخواهد محصول ببرد، من حاضرم محصول خودم را بدهم بگویم شما ببر هزینه‌هایش هم به هر حال سرشکن می‌شود. سبد کالایی هم بیشتر می‌شود. ولی اینکه بخواهیم در حوزه صنعتی این کار را بکنیم در حال حاضر من فکر می‌کنم که ذهن‌های مدیران صنایع ما آمادگی این مساله را ندارند.مثلا آقای خنامانی در بازرگانی ید طولایی دارد. نمایندگی ده تا شرکت ما را داشته باشد در بحث بازرگانی فعالیت کند و تمرکزش هم واقعا روی بازرگانی برود.

رمضان زاده ادامه داد:«به نظر من اصلا باید یک فراخوان عمومی زده شود. شاید همه شرکت ها دعوت شوند، ۵۰ نفر حاضر باشند برای راهکار و ساز و کاری که در کشور راه بیفتد شاید یک موضوعی باید باشد، یک سمیناری یک استادی بیاید ودر مورد کنسرسیوم‌ها شروع کند به صحبت کردن و درآخر بگویند آقا ۵۰ تا شرکتی که حاضرند برای این بحث کنسرسیوم اعلام آمادگی کنند و همکاری کنند.یک نفر باید از بیرون این ۵۰ نفر مدیرعامل آن مجموعه شود و اختیار دار باشد، همه به او اعتماد کنند، آن آدم وظیفه‌اش این باشد ساختار مالی داشته باشد، دپارتمان داشته باشد و مثل شرکت تعاونی، مثل اتحادیه که سالانه مجمع دارد و گزارش اعلام می‌کند می‌گوید آقا ما انقدر سود کردیم، انقدر هزینه کردیم در نمایشگاه! اگر بخواهیم بحث کلان باشد. یک وقتی هم چندتا شرکت با هم رفیقند، میگویند آقا حاضریم با همدیگر یک کار انجام بدهیم. مثلاً آقای پورابراهیمی یک دپارتمانی را ایجاد کرده با چند تا شرکت هم کار می‌کند.»

آذرباد در انتها افزود:« من می‌گویم صنعتگر در شرایطی که الان هست، باید کار صنعت خودش را کند و تاجر هم باید کار خودش را بکند. دو اینکه من حلقه فروش داخلی را با صادرات در هم تنیده میبینم. یعنی ما وقتی که در زمینه فروش داخلی به مشکل برمی‌خوریم بلافاصله در صادراتم به مشکل برمی‌خوریم. الان وجود هایپرها باید کمک کرده باشد به فروش ما، چرا؟ چون می‌آید ۵۰ قسطه ۴۰ قسطه دارد می‌فروشد. اگر کسی واقعاً نیاز داشته باشد، از هایپر می‌خرد. هایپر به ما قرار است زور بگوید؟ ما باید زور بشنویم ولی خروجی که باید داشته باشیم! اصلا نمی‌اید در کارخانه من که به من بخواهد زور بگوید! مثلاً الان مسئله هایپر نیست مسئله این است که الان بازار داخلی مواد این ۲۵ قلم کالای اساسی اول ۴۲۰۰ تومان بوده برداشتن کردند ۲۸۵۰۰ تومان، دوباره برداشتند کردن با ارز نیمایی!

خب آقا آمدند گوشت کیلو ۱۳۰ هزار تومان را کردند کیلو ۸۰۰ هزار تومان! خب آن کسی که دارد برای مایحتاج خونه‌اش تصمیم میگیرد چی بخرد، کی به فرش برسد که اصلاً بخواهد بیاید فرش من را بخرد؟ این توی ۲۵ قلم کالای اساسی مانده، من حالا بیایم فکر کنم که چه جوری بهش فرش بفروشم؟ اصلاً فرش نمیخواهم، شما توی بازار ملک بروید تو منطقه ۵ تهران، تو فروردین ماه آمدند اعلام کردند، یکی از مناطق خرید و فروش املاک ۲۰ تا خرید و فروش شده در یک ماه! خب وقتی که ملک خرید و فروش نمی‌شود، توی رکود است، کی می‌آید برایش فرش بخرد که من فرش بفروشم؟ وقتی که اقتصاد مثلاً میگویم از ۳۷۵ میلیارد دلار نقدینگی برسد به ۱۲۵ دلار نقدینگی من نسبت ریال به دلار میگویم، منظورم نقدینگی دلاری است. چون خیلی پول چاپ کردند ولی هر چقدر پول چاپ کردند، ۳ برابر دلار رشد کرده است. یعنی مثال دارم میگویم ۵ برابر پول چاپ کردن نسبت به سال ۹۷ دلار ۱۵ برابر رشد کرده!

عملاً یک سوم توان خرید مردم کم شده در آن یک سوم توان خرید کم شدن هم، همه رفته در اقلام ضروری ! دیگر ما از اقلام ضروری خارج شدیم. حالا شما می‌خواهید بیاید آقا پروسه را ببندید که آقا چقدر مثلاً ما ۸۰ میلیون متر مربع باید توی ایران بفروشیم، امسال من قول میدهم ۲۰ میلیون متر مربع نمی‌فروشیم. راهکارش چیست؟ من میگویم اتفاق افتاده بخواهیم نخواهیم همه‌مان باید تک شیفت بشویم. یعنی اگر که بخواهیم سه شیفت باشیم که نمی‌شود. من الان تک شیفتم خیلی از دوستان دیگر هم کم‌کم اگر نشدند، به این سمت خواهند رفت. بازار داخلی را اول کنترل کنیم بعد از اینکه بازار داخلی را کنترل کردیم، حالا می‌توانیم صادرات کنیم. »

در بخش چهارم این نشست:

من مطالعه کردم تقریبا کامل یه روز حرف‌های خیلی حسابی زده شده آنجا منتها ما چند نفر ما رفتیم بخوانیم، مطالعه شده، مطالعات بازارهای جهانی انجام شده بخش مطالعات انجام شده، ولی یک نکته دارد شما وقتی میروی استراتژی تدوین می‌کنی، ما در استراتژی یک چیزی وقتی تدوین شد و شروع می‌کنند نکات ضعف و قوت و نوشتن از توش یه استراتژی میاید بیرون طرح استراتژی میگوید استراتژی باید در لحظه قابل تغییر باشد. در کشوری مثل ما که شرایط سیاسی در آن واحد تغییر می‌کند. در روز معارفه مثلاً آقای پزشکیان یک دفعه آقای هنیه را می‌زنند اصلاً همه بازی به هم می‌ریزد. یعنی کشوری که امید یک ذره برگشته بود. یک ذره انرژی بالا بود اصلاً تو یک لحظه تغییر تصمیم گیری میشود. استراتژی صنعت فرش ماشینی نوشته شده ولی ما که باید دور هم بشینیم این استراتژی را تحلیل کنیم آنالیز کنیم برای خودمان مارکت تعریف کنیم. بازار تعریف کنیم و ننشستیم بکنیم.

تاریخ ثبت : 1403/05/31
    
 
  نام و نام خانوادگی : *
آدرس ایمیل یا شماره تماس : *
  دیدگاه : *